سه ترسی که شما را شگفت زده میکند
ترس را به این شکل تعریف کرده اند که یک احساس غریزی و ناخوشایند است که در مواقعی که انسان احساس خطر می کند فعال می شود. ترس یک احساس طبیعی است که در زمان هایی که احساس خطر یا تهدید می کنید ظاهر می شود و به شکل های مختلف جسمانی مانند، تپش قلب، سرخ شدن صورت، گرفتگی صدا، عرق شدید و … خودش را نشان می دهد.
ترس در واقع احساس ناخوشایندی است که در رویارویی با خطر، همراه با درد، ایجاد می شود.” احساس ترس در مغزمان، ایجاد می شود. حسی است که زمانی که برای اولین بار درگیر ترس شدیم مثلا” زمانی که با حیوان گرسنه یا وحشی در جنگل مواجه شدیم، در ما ایجاد شده است. اما بسیاری از افراد در چنین شرایطی قرار نگرفته اند، اما غریزه ی ما به طور غیر مقتضی، در برابر ترس عمل می کند.
ترس چیزی نیست جز یک احساس و هیجان که آنرا در ذهن خود می پرورانیم. و مشکل از آنجا شروع می شود که این احساسات و هیجانها بر زندگی ما اثر نامطلوب می گذارند. ترس، احساسی است که هر انسانی آن را می شناسد. انسانها از آن بهعنوان احساسی ناخوشایند یاد و از آن دوری می کنند، چراکه این احساس بنابر طبیعت خود زمانی ظاهر می شود که خطری درونی یا بیرونی فرد را تهدید می کند. این احساس به شکل علایم مختلف جسمی و روانی ظاهر می شود، مانند تپش قلب، تنگی نفس، احساس گرگرفتگی، سرخ شدن صورت، ترشح زیاد عرق و غیره.
سه ترسی که شما را شگفت زده میکند ۱) مرگ هراسی
ابهام مرگ شاید علت ترس از مرگ باشد، عوامل مختلفی در ایجاد ترس از مرگ موثر است که باید برای رفع ترس این عوامل را برطرف نمود. وقتی دنیا و نعمت هایش، مهار دل آدمی را به دست گیرد، در حقیقت دل را که از نظر مرتبه وجودی بالاتر است، به حد خود تنزل داده است.بدون فهم حقیقت «پل زندگی» که مرگ نامیده می شود و بدون شناخت جایی که پس از عبور از این پل باید بدان جا وارد شد، حقیقت زندگی روشن نخواهد شد. حقیقت مرگ مانند تپه، دامنه های گوناگونی دارد و مانند منشور، زوایایی متعدد که از هر برش آن بنگریم، با چهره جدیدی از آن آشنا می شویم.
ناآگاهی درباره مرگ و ذهنیت نادرست در مورد آن و نیز نشناختن دنیای پس از آن، در رأس همه عوامل ترس از مرگ قرار دارد؛ همچنان که امام حسن (علیه السلام) فرموده است:«تَخَافُ مِنَ الْمَوْتِ لِأَنَّکَ لَا تَعْرِفُه ؛ از مرگ می هراسی چون آن را نمی شناسی». در پس زمینه ذهنی افراد، مرگ به معنای نیستی است؛ در حالی که مرگ، آغاز یک راه تازه و بسیار طولانی است.
تمایل انسان به جاوید بودن یکی از نیازهای فطری اوست که می باید پاسخی در عالم هستی داشته باشد و از آنجا که این نیاز و میل درونی در این دنیا تحقق نمی یابد، برای تحقق آن، عالمی دیگر را می باید جست که حیات انسان در آن برقرار و بر دوام باشد. همین نیاز فطری و درونی انسان به جاوید بودن و همین اندیشه و نگرانی درباره آینده، نشان آن است که عالمی دیگر و حیاتی دیگر که پایدار و باقی است، برای او در نظر گرفته شده است و او پس از مرگ بدان جا منتقل می شود. اگر انسان با یاد مرگ و اندیشه درباره آن، نگرشی صحیح به آن پیدا کند، نه تنها از آن اکراه نخواهد داشت؛ بلکه با آرامش از آن استقبال می کند و دیدار معبود و زندگی در سایه سار محبت او را در ورای مرگ می بیند و مرگ را بخش دوست داشتنی از حیات خود می داند.
دلبستگی به زندگی و نعمت ها
آدمی در طول زندگی در این دنیا، همه چیز را از آن خود می داند و به آن ها دل می بندد؛ در حالی که مالک حقیقی خداست. این دلبستگی ها سبب می شود از مرگ غافل شده و اگر هم به آن بیندیشد، دچار ترس از مرگ شود. وقتی دنیا و نعمت هایش، مهار دل آدمی را به دست گیرد، در حقیقت دل را که از نظر مرتبه وجودی بالاتر است، به حد خود تنزل داده است. به عبارتی دیگر آدمی خود را در قبال نعمت ها ارزان فروخته و دنیا و نعمت هایش را گران خریده است. از همین روست که امام (علیه السلام) هشدار می دهد:«إِیاکَ أَنْ ینْزِلَ بِکَ الْمَوْت وَ قَلبُکَ مَتعلِّقٌ بِشَی ءٍ مِنهَا فَتُهلِکَ؛ بترس که مرگ در حالی به تو وارد شود که دلت به چیزی از دنیا گرفتار است که در این صورت هلاک خواهی شد».
از همین روست که مرگ برای آدمی بسیار تلخ و ناگوار است؛ زیرا از یک سو او را از دل بستگی ها و محبوب های پوشالی اش جدا می کند و از دیگر سو، مرگ او را به حضور معبود حقیقی ای می برد که عمری از او غافل بوده و قلب را که حریم او بوده، عرصه اغیار گردانیده و اینک می باید در برابر او با دستی تهی و رویی زرد حاضر شود.
سه ترسی که شما را شگفت زده میکند ۲) صدا بیزاری
مبتلایان به صدابیزاری معمولاً با شنیدن صداهایی مانند جویدن آدامس، تخمه شکستن ،صاف کردن گلو، هورت کشیدن، سرفه یا فین فین کردن مداوم، تایپ کردن، یا صدای تق تق مداوم دچار عصبانیت شده و میل شدیدی به ترک محیط پیدا میکنند. محرکهای دیداری مثلاً تکانهای مداوم پا یا دست دیگران در اثر بی قراری، دیدن فرد در حال جویدن آدامس یا جویدن ناخن هم میتوانند عامل تحریک عصبی این افراد شوند. هر فرد به دستهٔ خاصی از محرکها حساسیت نشان میدهد و میزان حساسیت فرد به هر کدام از محرکها متفاوت است.
این احساسات منفی میتواند از متوسط تا زیاد باشد و حتی به اضطراب یا عصبانیت تمام عیار تبدیل شود. همچنین احساس نیاز به ترک سریع مکان هم معمول است. فرد در مواجهه با محرکها ممکن است دچار آشفتگی، حالت تدافعی یا تهاجمی شود. فرد ممکن است با تقلید و شکلک درآوردن، دور کردن خود از محرک یا نشان دادن خشم و عصبانیت به شخص ایجادکنندهٔ محرک واکنش نشان دهد.
بعضی افراد مبتلا به صدابیزاری تلاش میکنند تماسشان را با محل یا افراد و موقعیتهایی که آنها را در معرض محرکها قرار میدهند محدود کنند. متأسفانه این امر همیشه ممکن نیست. در بیشتر موارد نزدیکترین افراد به فرد مبتلا، ایجادکنندهٔ بدترین محرکها (که در صدر آنها صداهای ایجاد شده از دهان قرار دارد) هستند.
فرد مبتلا به صدابیزاری ممکن است روابط اجتماعی خود را محدود کند، تا جایی که روابط شخصیاش دچار مشکل یا حتی قطع شود. وجود محرکها در محیط کار میتواند باعث شود فرد مبتلا ساعات کاری خود را کاهش دهد یا منجر به ترک شغل شود. افراد مبتلا ممکن است از واکنشهای خود احساس گناه کنند، خودداری فرد از بیان مشکل برای خانواده و دوستان ممکن است آنها را دچار سردرگمی کند زیرا این افراد نمیتوانند بفهمند چرا فرد این احساسات منفی را نشان میدهد زیرا از نظر آنها دلیلی برای چنین واکنشهای قویای در این موارد وجود ندارد.
در حال حاضر هیچگونه درمان عمومی برای این بیماری شناخته شده نیست و تحقیقات به کندی در حال انجام است. استفاده از گوشیهای عایق صدا، گوش دادن به موسیقی یا نویز سفید برای مواجهه با محرکها معمول است. در حال حاضر تحقیقات روی روشهای درمانی مانند درمانِ شناختی رفتار و درمان تمرین با وزوز گوش ادامه دارد.
سه ترسی که شما را شگفت زده میکند ۳) تنگنا هراسی
تنگنا هراسی به ترس غیرمنطقی و شدید بر اثر قرار گرفتن در محیط های بسته یا شلوغ گفته می شود. تنگنا هراسی به عنوان یکی از شایع ترین اختلالات، بین ۵ تا ۷ درصد از مردم دنیا را درگیر خود کرده در حالی که برخی ممکن است از ابتلا به آن حتی خبر نداشته باشند. این اختلال در برخی افراد خود به خود از بین می رود اما تعدادی دیگر برای غلبه بر آن به درمان نیاز خواهند داشت.اتاقهای کوچک یا قفلشده، تونل، آسانسور، مترو، جمعیتهای شلوغ هریک به تنهایی میتواند محرکی برای شروع علایم باشد. فردی که در مواجهه با یکی از این شرایط دچار بروز علایم میشود، معمولاً در مواجه با سایر شرایط نیز دچار این حالت میشود.
احساس ترس شدید از گیر افتادن و محدودیت،ترس شدید از خفه شدن،تمایل شدید به رفتن به مکانهای باز،اضطراب و نگرانی،احساس تنگینفس از جمله علایم این اختلال میباشند ونشانه هایی همچون نفسنفسزدن،تپشقلب،تعریق،ضعف دارد.
درمان دارویی به عنوان یکی از اولین درمانهای پزشکی برای تنگناهراسی شناخته شدهاست. بیماران باید به پزشک یا متخصص مراجعه کنند تا داروها و دوزهای مناسب برای آنها تجویز شود و به این ترتیب علائم این اختلال در اسرع وقت از بین بروند. با این حال، داروهای تجویز شده که برای مدیریت اضطراب مرتبط با اختلال تنگناهراسی مورد استفاده قرار میگیرند، اغلب عوارض جانبی غیرمنتظرهای دارند و حتی برخی از داروها اعتیادآور هستند. به طور خلاصه، درمان دارویی ممکن است سودمند باشد، اما این روش تنها میتواند نشانههای تنگناهراسی یا کلاستروفوبیا را بدون در نظر گرفتن مشکلات اساسی پوشش دهد.رفتاردرمانی شناختی (CBT) یکی دیگر از درمانهای حرفهای برای تنگناهراسی است. این درمان کاربردهای زیادی دارد و یکی از آنها برای درمان تنگناهراسی، حساسیتزدایی است که میتواند به تغییر رفتار و الگوهای ذهنی بیماران کمک کند.این درمان به عنوان یک درمان گفتاری که اندیشهها، احساسات و رفتار بیماران را گسترش میدهد توصیف میشود و برای درمان این اختلال بسیار عملی و موثر است. به طور واضحتر این روش به تدریج بیماران را در معرض شرایط ترس قرار میدهد و هراسهای آنها در رابطه با این وضعیت، که برای جلوگیری از استرس در سطح پایینی قرار دارد، مورد بحث قرار میگیرد.
این مطلب توسط تیم فارسی خوان جمع آوری و تکمیل شده است امیدوارم که از این مطلب استفاده کرده باشید همچنین از شما همراه گرامی می خواهیم که برای پیشرفت این مطلب نظر خود را از بخش دیدگاه برای ما ارسال کنید و با دیگر کاربران به تبادل نظر بپردازید.
دیدگاهتان را بنویسید